زمان تقریبی مطالعه: 5 دقیقه

جعفر خلدی

جَعْفَرِ خُلْدی، جعفر بن محمد خلدی خَوّاص بغدادی (253- رمضان 348ق / 867- نوامبر 959م)، صوفی و محدث بغدادی. وی در بغداد به دنیا آمد و بنا بر برخی روایات، منسوب به خُلد ــ یکی از محلات بغداد ــ بود که جماعتی از اهل علم و زهد نیز از آنجا برخاسته بودند. لقب او خواص (حصیرباف) و کنیه‌اش ابومحمد بوده است (خواجه عبدالله، 495؛ قشیری، 28؛ ابن‌تغری بردی، 3 / 323؛ خطیب، 7 / 227؛ یاقوت، 2 / 459-460؛ سمعانی، 5 / 176-177).
از کودکی و جوانی جعفر خلدی اطلاعی در دست نیست، ولی در منابع آمده است که وی به حصیربافی اشتغال داشت و از شاگردان و مریدان ابراهیم خواص و جنید بغدادی بود و با صوفیان نامداری چون ابوالحسین نوری، رُویم، سُمنون، جُریری و دیگر بزرگان روزگار خود مصاحبت داشت. همچنین گفته شده است که ابوالحسن همدانی علوی و ابوالعباس نهاوندی از شاگردان او بوده‌‌اند (سلمی، 454؛ خواجه عبدالله، همانجا؛ ابونعیم، 10 / 381؛ ذهبی، سیر ... ، 15 / 559؛ جامی، 228).
خلدی اهل ترسّل بود و با دیگر صوفیان مکاتبه داشت (سراج، 309؛ ابونعیم، 10 / 201، 214، 223،284، 381). وی احوال و اقوال مشایخ را گردآوری می‌کرد و بنا بر منابع صوفیه 130، و به روایتی 200 دیوان از مشایخ صوفیه را در اختیار داشت و در علوم صوفیه نیز صاحب‌نظر بود و از همین روی، مرجع آنان در کتابها، اقوال و احوال آنان به شمار آمده است (سلمی، خواجه عبدالله، همانجاها؛ عطار، 752).
جعفر خلدی بیشتر عمر خود را در سفر گذراند و حدود 60 بار حج به جای آورد و در این سفرها بسیاری از عرفا، مشایخ و محدثان را در شهرهای مکه و کوفه و سرزمینهای شام و مصر ملاقات کرد و احادیث پرشماری گرد آورد و به همین سبب، از جمله راویان معتبر احادیث به شمار آمده است (خواجه عبدالله، 496؛ ابن‌جوزی، 14 / 119؛ یاقوت، 2 / 460؛ خطیب، 7 / 226). وی سرانجام به بغداد بازگشت و در 95 سالگی درگذشت و در شونیزیۀ بغداد، در کنار سریّ سقطی، معروفِ کرخی و جنید بغدادی به خاک سپرده شد (یافعی، 2 / 342؛ ابن‌عماد، 1 / 378-379؛ ذهبی، العبر، 2 / 79؛ ابن‌اثیر، 8 / 528؛ ابن‌تغری بردی، 3 / 322؛ ابن‌جوزی، همانجا).
در منابع صوفیه از قول جعفر خلدی حکایات و اقوال پرشماری دربارۀ صوفیان و از زبان آنان نقل شده است، چندان‌که به ندرت می‌توان منبعی را یافت که نقل قولی از او در آن نیامده باشد. به همین سبب، از وی به عنوان یکی از عجایب بغداد نام برده‌اند (هجویری، 196؛ جامی، همانجا؛ ابن‌قدامه، 190)؛ این امر به‌ویژه به سبب مصاحبت نزدیک جعفر خلدی با جنید بغدادی بود و آگاهی بسیار او از زندگی و اندیشه‌های جنید، و در نتیجه نقل فراوان اقوال و حکایات او از اهمیت زیادی برخوردار است (ابن تغری بردی، 3 / 169؛ هجویری، 197؛ رادمهر، 138). افزون بر این، آثاری چون حکایات المشایخ، رسالة فی التصوف، الفوائد و الزهد و الرقائق و المراثی، و نیز محنة الشافعی ابی عبدالله محمد بن ادریس به او نسبت داده شده، که نسخ خطی برخی از آنها موجود است (سید، 2 / 198؛ ظاهریه، 1 / 248؛GAS, I / 661 GAL, I / 486;).
چنان‌که پیش‌تر گفته شد، در منابع صوفیه از قول جعفر خلدی مطالب بسیاری دربارۀ صوفیان دیگر نقل شده است، اما در این میان، سخنانی که از آن خود او ست، اندک‌شمار است، چندان که نمی‌توان اندیشه‌ای خاص یا دیدگاهی ویژه را به او منسوب داشت. با این همه، چنان‌که از همان سخنان برمی‌آید، وی تصوف را حالتی می‌دانست که در آن عین ربوبیت ظاهر می‌گردد و عین عبودیت از میان می‌رود، و فتوت را حقیر شمردن نفس و بزرگ داشتن حرمت مسلمانان به شمار می‌آورد. خلدی عقل را عامل نگاه داشتن انسان از مواضع هلاک می‌دانست و توکل را استوار بودن قلب چه در هنگام فراهم بودن روزی، و چه در هنگام نبود آن می‌شمرد. وی بر آن باور بود که بنده هرگز لذت سلوک را در کنار لذت نفس درنمی‌یابد و اهل حقایق پیش از هر چیز، علائقی را که آنها را از حق باز می‌دارد، می‌بُرند. از این‌رو، به مریدان خود توصیه می‌کرد که همت بلند دارند و آن را شریف بدانند، زیرا همت شریف است که سالک را به مقام مردان می‌رساند، نه مجاهدتها (خواجه عبدالله، قشیری، هجویری، همانجاها؛ ابونعیم، 10 / 381-382؛ سلمی، 458-459؛ عطار، 753-754؛ جامی، 228-229).

مآخذ

ابن اثیر، الکامل؛ ابن تغری بردی، النجوم؛ ابن‌جوزی، عبدالرحمان، المنتظم، به کوشش محمد عبدالقادر عطا و مصطفیٰ عبدالقادر عطا، بیروت، 1412ق؛ ابن‌عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ ابن‌قدامۀ مقدسی، عبدالله، اثبات صفة العلو، به کوشش احمد بن عطیه، بیروت / مدینه، 1409ق / 1988م؛ ابونعیم اصفهانی، احمد، حلیة الاولیاء، بیروت، 1985م؛ جامی، عبدالرحمان، نفحات الانس، به کوشش محمود عابدی، تهران، 1370ش؛ خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتب العلمیه؛ خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیه، به کوشش محمد سرور مولایی، تهران، 1363ش؛ ذهبی، محمد، سیراعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و ابراهیم زیبق، بیروت، 1986م؛ همو، العبر، به کوشش محمدسعید بن بسیونی زغلول، بیروت، 1985م؛ رادمهر، فریدالدین، جنید بغـدادی تاج العارفین، تهران، 1380ش؛ سراج، عبدالله، اللمع فی التصوف، به کوشش نیکلسن، لیدن، 1914م؛ سلمی، محمد، طبقات الصوفیة، به کوشش یوهانس پدرسن، لیدن، 1960م؛ سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالرحمان معلمی یمانی، حیدرآباد دکن، 1966م؛ سید، خطی؛ ظاهریه، خطی (تاریخ و ملحقات)؛ عطار نیشابوری، فریدالدین، تذکرة الاولیاء، به کوشش محمد استعلامی، تهران، 1366ش؛ قشیری، عبدالکریم، الرسالة القشیریة، قاهره، 1948م؛ هجویری، علی، کشف المحجوب، به کوشش ژوکوفسکی، تهران، 1358ش؛ یافعـی، عبدالله، مرآة الجنـان، بیروت، 1970م؛ یاقوت، بلدان؛ نیز:


GAL; GAS.

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.